• وبلاگ : الهه گل
  • يادداشت : زندگي لابه لاي واژه
  • نظرات : 1 خصوصي ، 3 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام وب زيبايي دارين خيلي خيلي قشنگ بود پسرک زار زار مي گريست,ناگهان از آسمان ندايي آمد,چه شده است فرزندم؟ پسرک گريه کنان گفت: اي خداي مهربان گناه کردم.خدا گفت: ناراحت نباش تو را مي بخشم ,وپسرک خوشحال تشکري کرد و رفت.تاکه روز بعد رسيد و خدا دوباره پسرک را گريه کنان ديد ,باز از او پرسيد:چه شده است فرزندم و پسرک باز گفت گناه کردم و باز خداي مهربان گفت تورا مي بخشم وباز پسرک رفت. از فرداي آن روز کارپسرک اين بود که هر روز گناه مي کرد و نزد خدا ميرفت و گريه کنان مي گفت ببخشيد و خدا هم او را مي بخشيد.تا آن که يک روز که پسرک گريه کنان پيش خداآمد ,خدا گفت :ديگر تو را نمي بخشم.آنگاه پسرک گريه کنان رفت و ديگر تا آخر عمر هرگز گناه نکرد اگه تونستين به کلبه کوچک من هم يک سر بزنين ممنونم
    + شميلا 

    براي آنكس كه ايمان دارد ناممكن وجود ندارد (انجيل)

    سلام...نوشته هاي عالي بود و انرزي دهنده......روند نوشته هات داره خيلي خوب مي شه......راستي فردا قالبتو درست مي كنم ....عكس مناسب پيدا نكردم هنوز.....ان شاء الله فردا.....موفق باشي خواهر خوبم......